آواره
دوستت دارم پریشان، شانه می خواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه می خواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه می خواهی چه کار؟
مشاهده ادامه مطلب
دوستت دارم پریشان، شانه می خواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه می خواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه می خواهی چه کار؟
در وجودم کسی هست
به وسعت تو که
هر شب موهایش را شانه میزند
و هر شب یاد آخرین نگاه تو
دوستت دارم چرایش پای تو
ممکنش کردم محالش پای تو
می گریزی از من و احساس من
دل شکستن هم گناهش پای تو
مادرم تویی تمامی هستی من
مرحمی بر زخم های مستی من
مادرم مهر خدا داری تو در دل
به مهر مادری ساخته ای راستی من