دستای تو
اِی که بی تو خودمو تک و تنها می بینم
هر جا که پا می ذارم تو رو اونجا می بینم
یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصه ی غربت تو قد صد تا قصه بود
مشاهده ادامه مطلب
اِی که بی تو خودمو تک و تنها می بینم
هر جا که پا می ذارم تو رو اونجا می بینم
یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصه ی غربت تو قد صد تا قصه بود
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
سایه ات سنگین شده
چون رفته ام از یاد تو
بیقرارت مانده ام
با آن همه بیداد تو