کوچه بن بست
هشتاد و هشت قدم پایین تر از کافه
خیابانی فرعی ختم میشد
به کوچه ای بن بست که انتهایش،
یک درب قدیمی و بزرگ و رنگ پریده...
مشاهده ادامه مطلب
یه روز مامانم اومد خونه
گفت زود باش!
پرسیدم چی رو؟
گفت سورپرایزه!
هشتاد و هشت قدم پایین تر از کافه
خیابانی فرعی ختم میشد
به کوچه ای بن بست که انتهایش،
یک درب قدیمی و بزرگ و رنگ پریده...
پس کوچه های عاشقی {عاشقانه، شعر، ترانه، دل نوشته، خاطره ها}