فاصله ها
گاه می اندیشم
می توانی تو به لبخندی
این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
مشاهده ادامه مطلب
گاه می اندیشم
می توانی تو به لبخندی
این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافیست
تو مرا باز رساندی به یقینم، کافیست
قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست
دشتها نام تو را میگویند
کوهها شعر مرا میخوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
نگاه مرد مسافر به روی زمین افتاد :
چه سیبهای قشنگی!
حیات نشئه تنهایی است
و میزبان پرسید : قشنگ یعنی چه؟