زمزمه
ای نگاهت خنده مهتاب ها
بر پرند ِ رنگ رنگ ِ خواب ها
ای صفای جاودان ِ هرچه هست
باغ ها، گل ها، سحر ها، آب ها
مشاهده ادامه مطلب
غمی غمناک
شب سردی است، و من افسرده
راه دوری است، و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
میکنم، تنها، از جاده عبور
مشاهده ادامه مطلب
رودی به کویر می رود
نیمه جانی بر کف
کوله باری بر دوش
مقصدی بی پایان
قرن ها پشت افق
مشاهده ادامه مطلب