سال بی بهار
تنمو به جون چشمات
تو بده نشون چشمات
که با اون قشون چشمات
منو تار و مار کردی
تنمو به جون چشمات
تو بده نشون چشمات
که با اون قشون چشمات
منو تار و مار کردی
باز دلتنگی بارون تو چشمامه
باز آروم بیا همرنگ دریا شیم
کاشکی بشه یه ذره تنها شیم
انگار دستام سرده سردن
انگار چشمام شب تارن
آسمون سیاه ابر پاره پاره
شرشر بارون داره می باره
باز داره بارون میزنه یعنی چطوره حالت
آخ که چقدر دلم میخواد الان بیام دنبالت
من باشم و تو باشی و دیوونگی و بارون
آخ که چقدر تنگه دلم واسه هر دوتامون
نمیدونستم وقتی که میری
با زندگی درگیر تر میشم
این چند تا موی سفید میگن
هر روز دارم پیر تر میشم
صورت سادت، موهای مشکیت
لبخند آرومت، وقتی که آروم
پیشم میشینی...
من شدم عاشقت...
همه دنیارو گشتم تا
رسیدم پیش آرامش
رسیدم پیش اونی که
تمام عمر میخوامش
بیا برگرد از این شبا دلم پره
آخه دل از دلت دل نمیبره
بیا پیشم از حال دل برات بگم
به خاطرت با دنیا من بهم زدم
ای شرمساری شرمساری شرمساری
جز شرمساری از خودت چیزی نداری
ای نا امیدی نا امیدی نا امیدی
از هیشکس حتی خودت خیری ندیدی
بارونو دوست دارم هنوز
چون تو رو یادم میاره
حس می کنم پیش منی
وقتی که بارون میباره
صدای قلبت تپش قلبم
صدای عشقه یکیه با هم
ما دوتا آدم با دوتا اسمیم
ماها یه روحیم تو دوتا جسمیم
بگو سرگرم چی بودی که اینقد ساکت و سردی
خودت آرامشم بودی خودت دلواپسم کردی
ته قلبت هنوز باید یه احساسی به من باشه
چقدر باید بمونم تا یکی مثل تو پیدا شه