بوسه ات شراب
ای بوسه ات شراب و از هر شراب خوش تر
ساقی اگر تو باشی، حالم خراب خوش تر
بی تو چه زندگانی گر خود همه جوانی؟
ای با تو پیر گشتن، از هر شباب خوش تر
ای بوسه ات شراب و از هر شراب خوش تر
ساقی اگر تو باشی، حالم خراب خوش تر
بی تو چه زندگانی گر خود همه جوانی؟
ای با تو پیر گشتن، از هر شباب خوش تر
چرا رفتی، چرا؟ من بی قرارم
به سر، سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟
شب از مهتاب سر میره، تمام ماه تو آبه
شبیه عکس یک رویاست، تو خوابیدی جهان خوابه
زمین دور تو میگرده، زمان دست تو افتاده
تماشا کن سکوت تو، عجب عمقی به شب داده
هرگز نگو خداحافظ!
خداحافظی با تو
سلام گفتن به در به دری هاست
و در آغوش کشیدن تمام تنهایی ها
دوستت دارم پریشان، شانه می خواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه می خواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه می خواهی چه کار؟
زمانی که من بچه بودم
مادرم علاقه داشت گهگاهی
غذای ساده صبحانه را
برای شب هم آماده کند