درحال بارگذاری ....

دوستت دارم

دوستت دارم چرایش پای تو

ممکنش کردم محالش پای تو

می گریزی از من و احساس من

دل شکستن هم گناهش پای تو 

آمدی آتش زدی بر جان من

درد بی درمان گرفتن هم دوایش پای تو 

من اسیرم در میان آن دو چشم

قفل زندان را شکستن هم سزایش پای تو 

خرابم من خراب خنده هات

اخم کردن های نابم پای تو 

سوختم آتش گرفتم زین سبب

آب بر آتش نهادن هم جزایش پای تو 

پای رفتن هم ندارم من از کوی دلت

پا نهادن بر دل مست و خرابم پای تو


دوستت دارم

نگارش توسط puneh در تاریخ پنجشنبه 01 بهمن 1394 با موضوع دفتر شعر ، متن های زیبا ،

دیدگاه شما


کد امنیتی رفرش