انتخاب
و حدس می زنم شبی مرا جواب می كنی
و قصر کوچک دل مرا خراب می كنی
سر قرار عاشقی همیشه دير کرده ای
ولی برای رفتنت عجب شتاب می كنی
من از کنار پنجره تو را نگاه می كنم
و تو به نام دیگری مرا خطاب می کنی!
چه ساده در ازای يک نگاه پاک و ماندنی
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب می كنی
به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام
تو کمتر از غریبه ای مرا حساب می كنی!
و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت
که بعدِ من دوباره دوست انتخاب می کنی...
"مریم حیدرزاده"

دیدگاه شما